مصاحبه آقایان "عباس محمدی" و "همایون بختیاری"؛ پیرامون برنامه برودپیک (بخش 2)

سرکار خانم سارا مالکی: اصلا نقطه دقیق GPS را هم که می‌دادند، قوی‌ترین آدم یک روز کامل نیاز داشت تا به قله برسد، چون ما در کمپ آدم داشتیم، اما نمی‌توانستند بالا بروند. حتی اگر نفر به بالا می‌رسید، از دست یک نفر کاری ساخته نبود، از طرفی نقطه بچه‌ها که بعد از دو روز مشخص شد با تلورانس حدود صد متر بود که غیرقابل دسترسی بود؛ یعنی کوهنوردان قوی که در محل بودند هیچ‌کدام حاضر نشدند بروند وسط یک مشت دیواره در ارتفاع ۷ هزار و ۸۰۰۰ متری. خب بچه‌ها سقوط که نکرده بودند، با پای خودشان به آن نقطه رسیده بودند، پس قطعا افراد دیگر هم می‌توانستند به آنجا بروند...
 
بختیاری: خب اشتباه رفته‌اند اگر آدم‌های دیگر هم می‌رفتند گرفتار می‌شدند. آن طور که بچه‌ها به ما گفتند متوجه شده‌اند مسیری که پایین رفته‌اند اشتباه بوده، به سمت بالا هم برگشته‌اند اما نتوانسته‌اند بیرون بیایند.
 
 
آیا اطلاعات بچه‌ها از مسیر برگشت جامع و کامل نبوده که راه را گم کرده‌اند یا اشتباه رفته‌اند؟
بختیاری: بچه‌ها در یکی از تماس‌ها گفته بودند که ما کمپ سه را می‌بینیم، قطعا مسیر را درست آمده بودند که کمپ سه را می‌دیده‌اند، اما به طور حتم در قسمتی از مسیر که طناب ثابت نداشته گفته‌اند اینجا گردنه‌ایست که باید پایین بیاییم.
 
محمدی: اینهایی که ما می‌گوییم حدس است و متاسفانه یک نفر از بچه‌ها هم برنگشت که داستان را بگوید، دوربین و جی‌پی‌اس بچه‌ها هم در دسترس نیست و ممکن است هیچ‌‌وقت نباشد که بخواهیم بر اساس آنها قضاوت بکنیم، اما حدس ما این است که به خاطر میل به سریع‌تر پایین آمدن، خصوصا وقتی کمپ دیده می‌شده، بچه‌ها به میان‌بر زدن تحریک شده باشند. به احتمال خیلی زیاد، دوستان ما جسارتی به خرج داده‌اند و با دیدن کمپ سه، تشخیص داده‌اند که میان‌بر بزنند و به احتمال قوی به دلیل خطای دید، حدس نمی‌زده‌اند که زیر گردنه دیواره‌ای غیر قابل عبور باشد.
حالا یا واقعا نمی‌دانسته‌اند یا می‌خواسته‌اند از میان‌بر بروند، آیدین روز پنجشنبه گفت که ما فهمیده‌ایم که اشتباه آمده‌ایم، مسیری را که پایین آمده بودیم برگشته‌ایم، اما توان نداریم بالا بیاییم و این عین صحبت‌های آیدین است. این روز پنجم فعالیت آن ها در آن ارتفاع بود و آیدین که آدم جسور و توانمندی بود گفت که ما دیگر قادر به حرکت نيستيم و باید به ما کمک برسد.
بنابراین اگر فرض محال ۲۰ نفر کوه نورد زبده و آماده با تمام امکانات هم آنجا بودند، وقتی ما نمی‌دانستیم در کوهستانی به آن عظمت بچه‌ها کجا هستند، کاری از دست کسی ساخته نبود. اما در نهایت نقطه آخرین تماس مشخص شد ...
 
 
محمدی: بله، اما گفته‌اند آخرین تماس جایی در این حدود با تلورانس ۱۰۰ متر است، ۱۰۰ متر در کوه یعنی یک دنیا. اگر فرضا آن نقطه با تلورانس یک متر مشخص می‌شد هم کسی آنجا نمی‌رفت.
بختیاری: کوهنوردانی در محل برای کمک حاضر بودند، اما با مشخص شدن نقطه در روز یکشنبه گفتند ما نمی‌رویم.
اما نکته اینجاست که نقطه آخرین تماس خیلی دیر مشخص شد، یعنی اگر زودتر این نقطه معلوم می‌شد، امکان نجات وجود داشت.
 
بختیاری: مشخص شدن نقطه به خاطر حساسیت منطقه‌ای که بچه‌ها در آنجا بودند، آنقدر طول کشید. روز اول که من اقدام کردم برای نقطه‌یابی در خارج از کشور به من گفتند تو قصد انجام عملیات جاسوسی داری، چون نقطه‌ای را می‌خواهی در مرز سه کشور پاکستان، چین و هند. این کاری بود كه دولت باید انجام می‌داد و البته دولت کمک هم کرد. آنها باید جواب می‌دادند که یکشنبه محل تماس را گفتند.
 
 
محمدی: وزیر و رییس ‌جمهور هم پیگیر کار بودند، دستشان هم ‌درد نکند که بعد از ۴۸ ساعت، نقطه را به ما دادند، اما اگر همان ثانیه اول بعد از تماس هم نقطه بچه‌ها معلوم می‌شد، کسی نمی‌توانست به این سادگی‌ها کمک کند، زیرا کار به جایی رسیده بود که دیگر فاجعه شکل گرفته بود. آیدین آدمی نبود که بگوید من کمک می‌خواهم، من می‌شناسمش موقعی کمک خواسته که کار از کار گذشته و دیدیم که بله، جایی رفته‌اند که قوی‌ترین کوه نوردان دنیا حاضر به رفتن نشدند، حتی بحث مالی را هم مطرح کردیم، گفتند نه. به باربرها گفتیم ۵ هزار دلار می‌دهیم، ۵ هزار دلار برای یک باربر؛ یعنی درآمد یک عمر، رفتند، اما نتوانستند بچه‌ها را پیدا کنند.
 
 
بختیاری: ما به کسانی که قصد صعود قله کی ۲ را داشتند گفتیم اگر برنامه امسال خود را براي جست‌و‌جوکنسل کنید، به جز حق‌الزحمه، پول برنامه سال آینده شما را هم می‌دهیم، گفتند می‌آییم اما هلی‌کوپتر می‌خواهیم، گفتیم بفرمایید گفتند کپسول می‌خواهیم، لباس پر می‌خواهیم، باربر می‌خواهیم گفتیم بفرمایید، اما آخر سر گفتند نه، می‌ترسیم.
 
محمدی: حتی دو نفر از سوییسی‌ها تا کمپ ۲ هم آمدند اما ادامه ندادند.
 
بختیاری: من به جرات می‌توانم بگویم امدادی که برای نجات بچه‌ها انجام شد در تاریخ امدادرسانی دنیا بی‌نظیر بود. در پرواز اول که ما توماس لامل را استخدام کردیم، فرمانده ارتش پاکستان قول داد هلی‌کوپترها تا جایی که می‌توانند بالا خواهند رفت و این اتفاق هم افتاد. ما دو تا هلی‌کوپتر فرستادیم کمپ اصلی که یکی تا حدود ۸ هزار متری رفت که این کاری بی‌نظیر بود. آنجا عکس گرفته‌اند آمده‌اند پایین عکس‌ها را تجزیه و تحلیل کرده‌اند و دوباره رفته‌اند بالا؛ یعنی در ظرف یک روز چهار پرواز انجام شد که گفتند ما چیزی ندیدیم. روز یکشنبه دوتا باربر ما تا قله هم جستجو کردند. روز دوشنبه هم لامل گفت که از نظر من جستجو بی‌فایده است، اما به اصرار سفارت ایران، این کار را انجام می‌دهم که دوشنبه صبح هم پرواز داشتند که تا ۶ هزار و ۳۰۰ متر رفتند.
 
اما هرچند بچه‌ها به صعود با اتکا به نیروی خود اعتقاد داشتند، اما بهتر نبود تیمی از چند شرپای ماهر مثلا از نپال می‌آوردید در کمپ سه مستقر می‌شدند تا در صورت بروز حادثه سریعا به سمت بچه‌ها بروند؟
 
محمدی: این را بچه‌ها می‌خواستند. در نامه‌ای هم که آیدین پیش از رفتن آن را نوشته بود، گفته بود که می‌خواهیم کار خودمان باشد، از عرق خودمان باشد. این یک تز و ایده‌ای قوی در دنیای کوهنوردی است و از نظر ورزشی بسیار با‌ارزش است.
کاری که آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراهی انجام دادند کاری بود که در مقیاس دنیا قابل اعتنا و در مقیاس ایران فوق‌العاده با‌ارزش است، چون تا به حال چنین کاری انجام نشده، متاسفانه اما به دلیل بدشانسی یا ضعف که باید بعدا بررسی شود، در بازگشت از مسیر عادی این اتفاق رخ داد.
 
بختیاری: ما کمیته‌ای تشکیل داده‌ایم برای بررسی این موضوع که در آن به روی همه باز است و کوهنوردان و هیمالیانوردان می‌توانند بیایند و چرایی این اتفاق را بررسی کنند.
 
محمدی: بله، متاسفانه افراد زیادی که اصلا در جریان نبودند دورا دور اظهارنظرهایی کردند که درست نبود، در حالیکه که عملیات پی‌گیری امداد در سطح وزیر و رییس‌جمهور در حال انجام بود. من تمام مدت کنار آقای بابازاده بودم، ایشان با تلفن حرف می‌زد و رایزنی می‌کرد، اما من آن موقع نمی‌دانستم که مثلا وزیر ارتباطات پشت خط است.
 
 
 
با وجود این فکر می‌کنید که مسوولان گروه آرش قادر به پاسخگویی به موج انتقاداتی که به راه افتاده است باشند؟
محمدی: ببینید لزومی ندارد که ما به تک‌تک اظهارنظرها پاسخ بگوییم و واقعیت این است که عملیات جستجو بدون کوچک‌ترین تعللی انجام شد. کارهایی که می‌شد کرد اینها بود، کاری که نمی‌شد کرد این بود که زمان را به عقب برگردانند، زیرا دیگر فاجعه رخ داده بود. موقعی آیدین تماس گرفت که دیگر کاری از دست ما برنمی‌آمد.
 
برخی از منتقدان اعتقاد دارند؛ بچه‌ها به سبک انتحاری صعود کرده‌اند و می‌خواسته‌اند به هر قیمتی؛ فقط صعود کنند و به خاطر وجود این تفکر، جان خود را نادیده گرفته‌اند و با آغوش باز به استقبال خطر رفته‌اند.
 
بختیاری: بچه‌ها بعد از آخرین بیواکشان به قله رفته‌اند. ساعت چهار و نیم بعدازظهر به وقت ایران و ۵ بعد از ظهر به وقت پاکستان به قله می‌رسند و نمی‌توان اسم این کار را عملیات انتحاری گذاشت. به عقیده بنده، کوه نوردی ورزش نیست، کوه نوردی یک فعالیت جسمانی شخصی است، من این را قبلا در کمیته ورزش المپیک هم گفته‌ام، زیرا یکی از مهم‌ترین معیارهای ورزش این است که هیچ خطری نباید ورزشکار را تهدید کند، چرا در تکواندو یا بوکس از وسایل پیشگیری از ضربه در لباس‌ها استفاده می‌شود؟ پس اگر ما بگوییم انتحاری، به این معنا است که هر فعالیت کوه نوردی انتحاری است، زیرا در توچال هم ممکن است آدم زمین بخورد و گردنش بشکند.
 
در کوه نوردی شما با طبیعت مبارزه می‌کنید و طبیعت پر از مخاطره است. باید این را در نظر گرفت که این بچه‌ها به شیوه آلپی و سبکبار صعود کرده‌اند و واژه انتحار بی‌معنا است. باز کردن مسیر در کنار مسیر نرمال در چنین ارتفاعی کار بزرگی محسوب می‌شود، چه رسد به این که در ارتفاع ۷۵۰۰ متری با کرامپون و تبر یخ سنگ نوردی شود و مسیری فنی گشایش شود، کمتر کوه نوردی در دنیا پیدا می‌شود که بتواند چنین کار دشواری را که بچه‌ها کردند انجام بدهد. ما باید این را در نظر بگیریم که بچه‌ها از چنین مسیری با موفقیت عبور کرده‌اند و چنین تیمی قطعا در مسیر نرمال دچار اشتباه شده است.
 
 
 
محمدی: اینها اصطلاحاتی است که برخی دوستان برای خود ساخته‌اند، ولی در دنیای کوهنوردی اصطلاحات پذیرفته‌شده‌ای نیست؛ البته بچه‌ها کلا سبک‌بار صعود نکرده‌اند یعنی تا کمپ سوم باربر داشته‌اند و از کمپ سه به بعد با اتکا به خود و به صورت سبکبار رفته‌اند. در‌ واقع صعود بچه‌ها ترکیبی بوده از شیوه صعود کلاسیک و آلپاین که در رده کارهایی که ایرانی‌ها انجام داده‌اند این با ارزش‌ترین کار بوده و من حاضرم بر سر این موضوع با هرکسی که می‌خواهد بحث کنم. بسیاری افراد در کوه نوردی آرمان خاصی ندارند، جز ارضای تمایلات شخصی، اما در مورد بچه‌ها و چیزی که خودشان گفته‌اند، به‌خصوص از نامه آیدین، می‌توان فهمید که بچه‌ها با یک سری آرمان و آرزو و با یک دید اجتماعی رفته‌اند.
 
من مسیری را که بچه‌ها باز کرده‌اند تشبیه می‌کنم به پرچمی که برای همیشه از ایران بر روی این کوه عظیم برافراشته شده و خواهد ماند و از این پس همه خواهند گفت مسیر ایران و این چیز کوچکی نیست. این یک افتخار ملی است که با تلاش و فداکاری بچه‌ها به نتیجه رسید و در ایران بی‌سابقه بوده است. این که جان بچه‌ها مهم‌تر از تمام این ها بود و ای کاش این اتفاق نمی‌افتاد، بر همه روشن است؛ اما به هر صورت مسیری باز شده که پرچمی از ایران است برای همیشه و این کار بزرگ خواست بچه‌ها بوده است.
 

مصاحبه آقایان "عباس محمدی" و "همایون بختیاری"؛ پیرامون برنامه برودپیک

سرکار خانم سارا مالکی: سه کوهنورد جوان کشورمان برای بازگشایی مسیری جدید به نام «ایران» بر روی برودپیک، دوازدهمین قله بلند دنیا تلاشی چهار روزه داشتند و موفق هم شدند، اما آنها از برودپیک بازنگشتند تا «بزرگ‌ترین تراژدی تاریخ معاصر کوهنوردی دنیا» را رقم بزنند، این را ريیس فدراسیون پاکستان که قله برودپیک در یکی از شهرهای آن قرار دارد گفته است.

اما چرا آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراهی که توانستند مسیری به این دشواری را برای ایران بگشایند و به قله نیز صعود کنند، در مسیر بازگشت ماندند و بازنگشتند؟ چرا این سه جوان باید نقش اول بزرگ‌ترین تراژدی تاریخ کوهنوردی می‌شدند؟ ایراد کار کجا بوده است؟ این روزها موج عظیمی در نقد صعود اخیر و اتفاقات رخ داده در برودپیک و پاسخگویی به سوالات این‌چنینی، در فضای مجازی و جامعه کوهنوردی ایران ایجاد شده است، اما نظر اعضای باشگاه دماوند به عنوان کسانی كه از ابتدای کار در جریان بوده‌اند چیست؟ برای اینکه موضوع را کمی شفاف‌تر کنیم، با عباس محمدی از اعضای قدیمی باشگاه کوه نوردی آرش و همایون بختیاری، دبیر این باشگاه به گفتگو نشستیم که آن را در ادامه می‌خوانید:
 
 
بعد از اتفاقاتی که رخ داد انتقادات زیادی از سوی جامعه کوهنوردی نسبت به این برنامه و شیوه اجرای آن وارد شد، بیشترین انتقادات هم متوجه تیم پشتیبانی و نحوه پشتیبانی بچه‌ها از سوی کارشناسان تیم، چه در تهران و چه در برودپیک، وارد است. ما در اخبار امدادرسانی خواندیم که حتی یکی از دو نفری که در کمپ سه مستقر بوده‌اند، وقتی برای امداد به همراه یک شرپا به سمت قله راهی می‌شود دچار ارتفاع‌زدگی شده و عملا کاری از دستش برای اعضای تیم برنمی‌آید.
 
بختیاری: آقای رامین شجاعی و آقای فرشاد سعدی تیم پشتیبانی نبوده‌اند، این آقایان هم از اعضای تیم بوده‌اند که قرار بوده همان مسیر را صعود کنند، اما به خاطر مشکلاتی که داشته‌اند صعود نکرده‌اند.
 
یعنی قرار بوده تیم به صورت پنج نفره صعود کند؟
بختیاری: بله، این‌طور قرار بوده، از طرفی در ارتفاع ۷ هزار و ۸۰۰۰ متری تیم امداد و نجات نمی‌تواند به معنای واقعی موثر باشد. اما در خبرها از آقای شجاعی و آقای سعدی به عنوان پشتیبانان این برنامه یاد شده، حتي قرار بوده مسیر نرمال کمپ سه تا قله را برای بچه‌ها پرچم‌کوبی کنند.
 
محمدی: ببینید کوهنوردی در کوه‌های بزرگ مثل هیمالیا به دو شاخه بزرگ تقسیم می‌شود، یکی تیم‌های بزرگ و کلاسیک هستند که با نفرات زیاد، تیم‌های پشتیبانی و چادرها و کمپ‌های ثابت صعود می‌کنند و روش دیگر صعودهای سبک‌بار یا آلپاین استایل (ALPAIN ESTYLE) است که صعود دشوارتری نسبت به شیوه اول محسوب می‌شود؛ یعنی برنامه در یک تیم کوچک طراحی می‌شود، کمپ ثابت ندارد یا مثل تیمی که برای برودپیک رفته بود، از کمپ سوم به بعد چادرش را با خود حمل می‌کند. این روش دوم در دنیای کوهنوردی با ارزش‌تر است و اساسا در این برنامه‌ها چیزی به عنوان تیم پشتیبانی به معنای کلاسیک وجود ندارد. هدف برنامه بچه‌ها هم این شیوه بوده، حالا ممکن است کسی با دلایل خود با این روش صعود مخالف باشد یا نپسندد، این یک بحث است، اما وجود یک تیم پشتیبانی قوی در چنین سبکی در دنیا مردود است. کسی که می‌گوید من می‌خواهم به شیوه سبکبار صعود کنم، خود به خود تیم پشتیبان و تجهیزات و اکسیژن و اینها از دستور کار خارج می‌شود.
 
بختیاری: البته برای احتیاط چند کپسول اکسیژن داشته‌اند، اما بچه‌ها نمی‌خواسته‌اند با اکسیژن صعود کنند.
 
 
محمدی: اصلا مشکلی که برای بچه‌ها پیش آمد ربطی به تیم پشتیبانی یا کپسول اکسیژن یا نو بودن مسیر نداشته، در این برنامه اشتباهی یا اتفاقی روی داده که در بسیاری از برنامه‌های کوهنوردی ساده‌تر نيز پیش می‌آید و متأسفانه متداول است؛ یعنی شما در جایی گرفتار حادثه می‌شوید که فکرش را نمی‌کنید. در تمام کتاب‌های درسی کوهنوردی هم نوشته‌اند که مراقب جاهایی باشید که خیلی سخت نیست یا ساده به نظر می‌رسد، خصوصا موقع پایین آمدن. می‌خواهم این را بگویم که سبک صعودی که بچه‌ها داشته‌اند و با خود تیم پشتیبان نبرده‌اند یا کمپ‌های ثابت در قسمت‌های بالا نگذاشته‌اند، برایشان خطر ایجاد نکرد، بلکه اتفاقا در مسیر عادی بازگشت که شناخته شده است اتفاقی که نباید رخ داد و این در جای خود قابل بررسی است.
 
بختیاری: در مسیر قله به گردنه طناب ثابت وجود دارد، این را فدراسیون کوهنوردی پاکستان هم تأیید می‌کند، اصلا اگر طناب ثابت نبود، دو باربر ارتفاع به قله نمی‌رسیدند، این دو باربر از سر گردنه با کمک طناب ثابت به گردنه رفتند.
فکر می‌کنید چرا بچه‌ها از این طناب‌ها استفاده نکرده‌اند؟
 
بختیاری: الزاما همه جا طناب ثابت نیست، فقط در قسمت‌های مشکل طناب ثابت می‌گذارند. حدس ما این است در قسمتی که طناب ثابت نبوده بچه‌ها فکر کرده‌اند که آنجا گردنه اصلی است و پایین آمده‌اند. یک نکته دیگر را هم در نظر بگیرید، اینها سه جوان بوده‌اند که قله را صعود کرده‌اند و هیجان فتح در وجود آنها موج می‌زند، هیجان یک کار بزرگ، هیجان انجام کاری که کسی در دنیا نکرده است. تمام اشتباهات فردی هم که در هیمالیا پیش می‌آید موقع بازگشت است، البته من نمی‌گویم بچه‌ها اشتباه فردی داشته‌اند، اما موقع بازگشت فرد خسته است، هوشیاری‌اش را از دست داده و از طرفی باوری به خستگی خودش ندارد و افتخار صعود را با خود به همراه دارد که می‌خواهد هرچه زودتر آن را به پایین قله بیاورد تا با بقیه شریک شود. خب بچه‌ها چند روز در ارتفاع 8000 متری بوده‌اند، ما هم می‌دانستیم که از قله تا پایین طناب ثابت هست، به بچه‌ها هم این موضوع را گفته بودیم، اما احتمالا بچه‌ها جایی اشتباه کرده‌اند که شاید ساده‌ترین بخش قضیه بوده است.
 
پس در نهایت در این صعود چیزی به نام تیم پشتیبانی به خاطر سبک صعود وجود نداشته است؟
بختیاری: ما تیم دوم داشته‌ایم، نه تیم پشتیبانی.
 
محمدی: تیم پشتیبانی به معنای کلاسیک نداشتیم و قرار هم نبوده داشته باشیم.
بختیاری: و این نظر خود بچه‌ها بوده، باشگاه آرش نگفته که چه کار کنید، بچه‌ها گفته‌اند طرح ما این است باشگاه هم با توجه به توانمندی بچه‌ها این موضوع را پذیرفته است. هرچند تیم دوم می‌تواند به معنای نوعی پشتیبانی باشد، اما خب ما فرض می‌گیریم که تیم پشتیبانی وجود نداشته و این خواست بچه‌ها بوده، اما آیا نباید آمادگی برای امدادرسانی به‌موقع وجود می‌داشت؟ خب وقتی بچه‌ها موبایل با خود می‌برند و مدام با پایین در ارتباطند، به این معنا است که در شرایط بحرانی قرار است این موبایل به دادشان برسد، اصلا انتظار کمک به واسطه این موبایل خود به خود به وجود می‌آید.
 
محمدی: من یک مثال می‌زنم، مشابه این اتفاق را در همین تهران داشته‌ایم که فرد سه روز از پشت توچال تلفن می‌کرده، با سیستم مخابراتی خودمان ردش گرفته شده، عده‌ای پشت تلفن به او مشاوره می‌داده‌اند که چه کار کند، آخر هم پیدایش نکردند و آن شخص زنده نماند. پس این‌طور نیست که تکنولوژی یا پشتیبانی بتواند همیشه کارساز و نجات‌دهنده باشد، همان‌قدر که تکنولوژی پیشرفت می‌کند و امکانات بالا می‌رود، بلندپروازی‌ها هم بیشتر می‌شود. موقعی که امکانات کوهنوردی مثل حالا پیشرفت نکرده بود، ممکن بود سالانه دو نفر در هیمالیا کشته شوند، اما حالا با رشد امکاناتی نظیر موبایل، GPS و... ممکن است سالی ۳۰ نفر در هیمالیا فوت کنند. خلاصه این اشتباه است که ما فکر کنیم با وجود امکانات زیاد خطر رفع می‌شود، امکانات تا حدی می‌تواند کمک کند، اما خطر ذاتی کوهنوردی است.
 
اما به هر حال این انتظار وجود داشته که به محض تماس بچه‌ها در صبح پنج‌شنبه، کمک لازم به آنها برسد، چون تیم دیگری هم با غذا و امکانات لازم در کمپ سه بوده‌اند و امکاناتی نظیر هلی‌کوپتر هم بوده که می‌توانسته زودتر بلند شود و به کار آید.
 
بختیاری: ما تا چهارشنبه که فکر می‌کرديم بچه‌ها در حال پایین آمدن هستند.
محمدی: بله، تصور ما این بود که کار تمام شده و من روز چهارشنبه به‌قدری خوشحال بودم که ساعت ۱۰ شب مطلبی به عنوان تبریک نوشتم و اعلام کردم، اما ۶ صبح پنج‌شنبه ۲۶ تیر بچه‌ها تلفن کردند و کمک خواستند.
 
بختیاری: ۶ صبح که تلفن شد، نیم ساعت بعد از آن ستاد تشکیل شده بود. بلافاصله به پاکستان اطلاع دادیم که نفر به سمت گردنه حرکت کند، به نفری که قرار بوده به کمپ سه برود و آب و غذا ببرد گفتیم در کمپ متوقف نشود و یک راست به سمت گردنه برود. ضمن همه اینها، ما اصلا نمي‌دانستيم بچه‌ها کجا هستند در کوهی به آن عظمت. ما مدام می‌گفتیم نقطه GPS را بفرست، می‌گفت نمی‌توانم.
 
محمدی: GPS همیشه کمک نمی‌کند، بارها پیش آمده که در همین ایران، افراد با در دست داشتن GPS و با داشتن اطلاعات نقطه به نقطه مسیر سر از بی‌راهه درآورده‌اند. احتمالا دوستان ما علاوه بر مشکلاتی که با جی‌پی‌اس پیدا کرده بودند، دست‌هايشان هم سرما‌زده بوده و یا توانایی بدنی لازم برای کار با دستگاه نداشته‌اند. بچه‌ها سه تا دستگاه GPS داشتند، به علاوه GPS تلفن ماهواره‌ای.

"کوه نوردی به سبک جسورانه"؛ به قلم جناب آقای "سهند عقدایی"

سهند عقدایی/ برای نقد هر اثر انسانی، باید نخست قوانین حاكم بر آن را شناخت و آنگاه در چارچوب آن اصول، وفاداری آن اثر را به ارزیابی نشست. این اثر انسانی می‌تواند یك ایده هنری باشد، یك تئوری علمی یا یك روش اجرایی باشد كه در حوزه‌های اجتماعی به عمل در می‌آید. در عرصه‌ ورزش نیز سبك‌های متفاوتی وجود دارند كه ورزشكاران و مربیان وفادار به آن، بنا به اصول آن سبك، تاكتیك‌های ورزشی خود را از آن استخراج می‌كنند. در عرصه‌ كوهنوردی و هیمالیانوردی نیز چنین است و می‌توان صعودهای كلاسیك و صعودهای سبكبار را به عنوان دو سبك اصلی و پرطرفدار در این رشته برشمرد.

 

سهند عقدایی

تلاش برای نخستین صعودها در هیمالیا كه از حدود یك قرن پیش آغاز شد به روش محاصره‌یی انجام می‌گرفت كه امروزه از آن با عنوان كلاسیك نیز یاد می‌شود. در این روش كوهنوردان زیادی در قالب یك تیم فعالیت می‌كردند كه گاه تعداد اعضای تیم به چند ده نفر می‌رسید. عده‌یی برای آماده‌سازی مسیر صعود به نصب طناب‌های ثابت می‌پرداختند؛ عده‌یی دیگر تحت عنوان باربران ارتفاع در مسیرهای آماده‌شده تجهیزات كوهنوردی، اغذیه و كپسول‌های اكسیژن را به ارتفاعات بالاتر حمل می‌كردند، برخی وظیفه دایركردن كمپ‌ها را بر عهده داشتند، عده‌یی به عنوان تیم پشتیبان و امداد در كمپ‌های بالاتر مستقر می‌شدند و نهایتا چند نفری هم كارشان صعود نهایی و رسیدن به قله بود و این افراد در طول صعود كمترین فعالیت بدنی را انجام می‌دادند تا انرژی‌شان برای حمله‌ نهایی حفظ شود.

بدین لحاظ این تلقی هم بی‌معنی نبود كه صعود یك كوه نه با اتكا به توان فاتحان قله كه با تجمیع انرژی كوهنوردان پرشمار یك تیم بزرگ انجام می‌شد. اما در دو، سه دهه‌ اخیر، سبك دیگری در هیمالیانوردی رواج یافت كه صعود سبكبار نامیده می‌شود. اصل كلی حاكم بر این سبك آن است كه كوهنورد تنها به اتكای توان خود صعود می‌كند یا به بیانی دیگر هر صعودی در حد توان و مهارت فرد صعودكننده تعریف ‌شود. در این روش به خدمت‌گیری گروهانی از كوهنوردان و باربران برای صعود افرادی انگشت شمار از اعضای تیم مجاز نیست. روح حاكم بر سبك صعود سبكبار، همكاری‌های تیمی را نیز تنها در قالب به اشتراك گذاشتن انرژی‌ اعضای تیم -كه همگی از حق برابر برای صعود برخوردار خواهند بود – معنی می‌كند؛ نه اینكه عده‌ زیادی از افراد تیم، انرژی خود را به تعداد اندكی تفویض كنند.

 

این اصلی است كه كوهنورد وفادار به سبك صعود سبكبار، خود را به آن ملزم می‌داند تا به واسطه‌ این محدودیت خودخواسته، به توانایی‌های خودش بیشتر متكی باشد، عیار و خلوص تلاش انسانی خود را در برابر كوهستان بالا ببرد و بهره‌جویی یك‌جانبه از انرژی‌های دیگران را برای صعود خود به حداقل برساند. البته پر واضح است كه در این سبك صعود، كوهنورد خطرپذیری بیشتری را نیز آگاهانه انتخاب می‌كند. روش صعود سبكبار در قله‌های 8000 متری هیمالیا، نخستین‌بار توسط رینولد مسنر و پیتر هابلر در سال 1975 در صعودبه قله گاشربروم 1 به كار گرفته شد. مسنر چند سال بعد به همراهی هانس كامرلندر، به همین روش تراورس بزرگی بین قلل گاشربروم 1 و 2 انجام داد. این‌دو در مدت نزدیك به یك هفته، با حداقل تجهیزات و غذا كه تنها برای زنده‌ماندن‌شان كفایت می‌كرد، چندین شب در ارتفاعات نزدیك به 8000 متر شب‌مانی كردند و پس از صعود دو قله، از مسیری دشوار و خطرناك پایین آمدند و بدین‌سان به این تابوی كوهنوردی پایان دادند كه قله‌های 8000 متری را تنها با فعالیت گروه‌های پر تعداد و برقراری كمپ‌های متعدد، قابل دستیابی می‌دانستند. سومین برنامه‌ گشایش مسیر ایران بر قله 8051 متری برودپیك نیز از آغاز بر اصول كلی صعودهای سبكبار طراحی شده بود. تیم باشگاه آرش نخستین‌بار در سال 1388 مسیر خود را از كمپ اصلی تا كمپ سوم گشایش كرد.

  

برنامه‌ آن سال اگرچه با ثابت‌گذاری، صعودهای رفت و برگشتی و برقراری چند كمپ میانی انجام شده بود اما اصل مهم كوهنوردی سبكبار كه همانا اتكای اعضای تیم به توان خود و عدم استفاده از باربران ارتفاع است، در آن رعایت شده بود. سال 1390 تلاشی برای ادامه‌ گشایش مسیر انجام شد كه موفق نبود تا اینكه امسال دوباره تیم باشگاه آرش به منطقه رفت و پس از صعود و حمل بار از مسیر عادی تا كمپ سوم، تلاش نهایی خود برای گشایش مسیر تا قله‌ اصلی را به مرحله‌ اجرا درآورد. در حمله‌ نهایی، ابتدا هر 5 نفر اعضای تیم بر آن بودند كه همگی در صعود شركت كنند اما در روز دوم، دو نفر به خاطر خستگی یا مشكلاتی مشابه از ادامه‌ صعود انصراف داده و به كمپ سوم برمی‌گردند و عملا آیدین بزرگی، پویا كیوان و مجتبی جراحی، سه نفر از اعضای جوان تیم، گشایش نهایی مسیر را بر عهده می‌گیرند. ایشان پس از سه شب‌مانی در ارتفاعات بین 7300 تا 7800 متر، عصر روز چهارم، از مسیری جدید به قله‌ برودپیك می‌رسند، آنگاه بازگشت را از مسیر عادی پیش می‌گیرند كه متاسفانه در فرود از قله فرعی برودپیك دچار اشتباه شده، به میان صخره‌هایی غیرقابل عبور، خارج از مسیر عادی منحرف می‌شوند و بعد از یكی، دو روز تلاش بی‌سرانجام، با پایان یافتن آذوقه، كپسول‌های گاز و پاره‌شدن چادرشان زمینگیر شده و با وجود مقاومتی مثال زدنی در مرگی تدریجی جان می‌بازند. در بررسی اشتباهات برنامه، صحبت‌های مختلفی شده است. در این میان، برخی نظرات اساسا با سبك صعودی كه این تیم برای خود انتخاب كرده بود مغایرت دارد. مثلا می‌گویند چرا یك گروه قوی پشتیبان از قبل در نظر گرفته نشده بود یا اینكه باید افراد دیگری در این تیم حضور داشتند كه به موازات گشایشگران، از مسیر عادی، قله را صعود و در بازگشت ایشان را تا كمپ‌های پایین همراهی می‌كردند.

عده‌یی به اینكه صعود با حداقل امكانات شب‌مانی و آذوقه طرح‌ریزی شده بود ایراد می‌گیرند و اساسا بیواك در ارتفاعات بالا را كاری دور از عقل می‌دانند. بعضی نیز مدعی هستند این جوانان، چون پیش‌تر تجربه‌ صعود به ارتفاعات 8000 متری را نداشتند، اساسا نباید به این برنامه اعزام می‌شدند. به نظر من این‌گونه پیشنهادات بعد از واقعه، نه تنها با شیوه‌ سبكباری كه افراد این تیم، آگاهانه انتخاب كرده بودند مغایرت دارد بلكه توانایی‌های ارزشمند این كوهنوردان را نیز دانسته یا ندانسته انكار می‌كند. به جرات می‌توان گفت ایشان در سال‌های گذشته، توانایی خود را تا بالاترین سطوح كوهنوردی ایران ارتقا داده بودند. دشوارترین صعودهای فنی و زمستانی را تجربه كرده بودند و تلاش‌های درخوری در صعود ارتفاعات 7000 متری هیمالیا داشتند.

به واقع صعودهایی كه آیدین بزرگی و پویا كیوان در یك سال اخیر و تا پیش از برنامه برودپیك انجام داده بودند، اگر نه بی‌همتا، اما كارهایی بودند كه شاید هر 10 سال یك بار در عرصه‌ كوهنوردی ایران با آن مواجه بوده‌ایم. انتخابی نیز كه این سه تن و دیگر اعضای تیم در شیوه‌ دشوار و خطرپذیر صعود سبكبار داشتند با آگاهی درست بر توانایی‌ها و انگیزه‌های بالای خودشان بود و تصمیمی حرفه‌یی و قابل احترام است. به پایان رساندن گشایش مسیر و از آن دشوارتر مقاومت جانانه‌ای كه این قهرمانان در روزهای حادثه از خود نشان دادند گواه گویایی است بر ارزیابی درستی كه ایشان از توانایی‌های خود داشتند.

Iranian Team (and others) before leaving for Camp 1 for the first time

باید توجه داشت كه در بررسی اشتباهات این صعود، نباید اصالت شیوه‌‌ ممتاز كوهنوردی‌ آن را مخدوش كرد. به نظر من ایرادهای این صعود را كه به حادثه‌ تلخ بی‌بازگشت آیدین و پویا و مجتبی انجامید، باید اما در جایی دیگر جست. اشتباهاتی اجتناب‌پذیر كه می‌توانست با وجود وفاداری به سبك خودخواسته‌شان رخ ندهد و امروز این قهرمانان در كنار ما باشند.

مواردی نظیر تصمیم‌گیری دیرهنگام ایشان به بازگشت یا مسیریابی اشتباه در پایین آمدن از قله‌ فرعی، یا ارتباط رادیویی با سرپرست كه به خاطر نقص بی‌سیم در حساس‌ترین لحظه‌ها قطع شده بود یا هرآنچه بعد از شنیدن گزارش بازماندگان این تیم به آن پی ببریم. اشتباهاتی كه احتمالا پیش از این نیز در كوهنوردی رخ داده‌اند و یقینا بسیاری از آنها با پیش‌اندیشی و دقت به جزییات، قابل رفع می‌باشند. گو اینكه بعضی اوقات نیز با وجود برنامه‌ریزی‌ها باز به سبب خطاهای انسانی، كوهنوردان مرتكب آن می‌شوند. اما واقعیت آن است كه شرایط دشوار كوهستان گذشتی ندارد و یك اشتباه كوچك، می‌تواند دومینوی مرگ كوه نورد را به حركت بیندازد.

نویسنده: جناب آقای سهند عقدایی

منبع: کوه نیوز به نقل از روزنامه اعتماد  - 17 مرداد 1392 - با سپاس فراوان - گروه کوه نوردی کلکچال - www.kolakchal.ir

دیدار دکتر محمود احمدی نژاد؛ با خانواده های کوه نوردان فاتح مسیر ایران

بر طبق خبر ارسالی به بخش خبری "کوه نیوز"، رییس جمهور «محمود احمدی نژاد» با خانواده‌ کوه نوردان فاتح مسیر "ایران" در هیمالیا دیدار کرد. "دکتر محمود احمدی نژاد" در آخرین روز کاری دولت دهم در نهاد ریاست جمهوری؛ با خانواده‌های آیدین بزرگی، مجتبی جراحی و پویا کیوان که مسیر تازه‌ای را به نام ایران در برودپیک گشودند، دیدار کرد.

 

در این دیدار، خانواده‌های این کوه نوردان ابتدا دقایقی را در مورد فرزندانشان و چگونگی ثبت این مسیر به نام "ایران" سخن گفتند و سپس "دکتر احمدی نژاد" با خانواده‌های آن‌ها؛ ابراز همدردی کرده و لوح طلایی ریاست جمهوری را به این سه خانواده اهدا کرد. "همایون بختیاری"، دبیر "باشگاه کوه نوردان آرش" نیز به همراه خانواده‌های کوه نوردان در دیدار با ریاست جمهوری؛ حضور داشت.

منبع: خبرگزاری کوه نیوز  - 12 مرداد 1392 - با سپاس فراوان - گروه کوه نوردی کلکچال - www.kolakchal.ir

Important Letter - Head of Pakistan Mountaineering Federation

Mr Homayoun Bakhtiari - General Secretary

Arash Mountain Club, Tehran, Iran

Dear brother Homayoun, Assalam O Elaikum,

We are extremely shocked and distressed on the tragedy that has befallen on our brothers from Iranian mountaineering community. On 16th July it was gratifying to learn that Aidin Bozorgi, Pouya Keivan and Mojtaba Jarahi were successful in reaching the Broad Peak summit after three day’s gruelling and hazardous traverse of the difficult Western rocky face above Camp III (7,000 metres), South of the normal route. It was a commendable achievement by these young Iranian mountaineers to establish this new difficult route after earlier attempts, and successfully hoisting Iranian flag on Broad Peak summit.

 

It was unfortunate that achieving this mountaineering feat at altitude above 7,500 metres took its toll on their energies, strength and endurance. They got disoriented and weakened by their ordeal to such an extent that they could not descend to Camp III after their historical accomplishment. This is a big tragedy in the contemporary history of mountaineering.

I may mention that all possible was done to reach out to them by all concerned here in Pakistan. I was intimated about their SOS message in the evening of 16th July and it was good that two extremely fit and good acclimatised high altitude porters started their climb on Broad Peak the same evening for search and rescue under arrangements of the Adventure Tour Pakistan, the tour operator concerned. These two reached Camp III by 18th July evening and were able to climb above Camp III on 19th July. As per their statement they searched all the area up to just below the summit but did not find anyone.

On 19th July upon learning of telephonic contact by one stranded member with home base in Iran, helicopter rescue flight was arranged for Sunday 20th July. Mr Thomas Lammle, a German mountaineer cum rescuer volunteered for a sling drop as high as possible provided the stranded mountaineers are located through the helicopter search. The helicopter with Mr Thomas flew upto near the altitude of 7,500 metres and thorough search of the area was made with binoculars, but of no avail. This is when the rescue attempts were called off by the ACP after discussing with the tour operator.

However, on insistence by Iranian Embassy officials and after tracing out location from the Thuraya call made on 19th July, another helicopter flight was undertaken on 23rd July with Mr Thomas and Iranian Embassy officials on board which, however failed to yield positive results due to high clouds with decreased visibility. After this flight, the rescue has finally been abandoned with the consent of Iranian Embassy officials. You are aware of the hazards of any rescue at high altitude, and it is best to let Allah Almighty take care of the deceased.

On behalf of all members of Alpine Club of Pakistan and on my own behalf I take this opportunity to express our deepest and heartfelt condolences to Arash Mountain Club as we share grief over the tragic loss of these brothers and comrade mountaineers. May Allah Bless their soul in eternal peace in the Heavens and give their families, kith and kin strength to shoulder their irreparable loss, with courage.

Ameen. Please convey our heartfelt condolences and sorrow to all members of the Arash Mountain Club and the bereaved families. Our thoughts and prayer will remain with them ever.

With best regards

Sincerely Yours

Manzoor Hussain - President

Photo Ref. 2: Scott Powrie

Photo Ref. 1 & 3: National MCF of Pakistan

Ref.: Kooh News Website - 1392.05.07 - www.kolakchal.ir

آغوش بی انتهای برودپیک و سرگذشت کوه نوردان ایرانی

"تو پیروز شدی، تو فاتح قلب‌های ما شدی؛ شکوه و عظمت زندگی را ندیدی و اراده کردی تا آن را بر بلندترین قله‌ها بیابی. به سان همه آدمیان، آری، از شکست ترسیدی اما عنان خود به وحشت نسپردی و عازم پرخطرترین سفرها شدی و این بار کوه‌ها از تو آموختند اراده، قدرت و صبر را."

 

اینها جملاتی هستند که آبان ماه گذشته پس از مفقود شدن مهدی عمیدی در مون بلان فرانسه نوشتیم و با "پلنگ برفی ایران" خداحافظی کردیم... هنوز محمد اوراز را هم از خاطر نبرده ایم، اولین ایرانی و اولین مسلمانی که قله اورست را فتح کرد و آوازه کوه نوردان ایرانی را جهانی کرد. او هم در دل طبیعت آرام گرفت و یازده سال پیش در قله گاشبروم پاکستان گرفتار بهمن شد. اوراز هم رفت ... حالا کوهستان سه فرزند دیگرش را از آغوش خانواده هایشان به آغوش خود فرو برده است؛ پسرانی که "مسیر ایران" را به دوازدهمین قله مرتفع جهان باز کردند اما بازگشتی بی انتها داشتند، بازگشتی به دل کوهستان.

آیدین بزرگی، مجتبی جراحی و پویا کیوان به همراه رامین شجاعی و افشین سعدی راهی "برودپیک"، دوازدهمین قله‌ی مرتفع دنیا در رشته کوه های هیمالیا شدند تا مسیر جدیدی را به قله ۸۰۵۱ متری باز کنند. بزرگی، جلالی و کیوان سه نفری بودند که برای صعود نهایی به قله حمله می‌کنند. "پسران کوهستان" مسیر جدیدی به قله با نام " مسیر ایران" باز می‌کنند و پرچم ایران را بر فراز "برودپیک" برافراشته می‌کنند اما خبر بازگشت آنها از قله غم انگیز است چون دیگر بازگشتی در کار نیست. انگار باید برنگردند تا فتحشان را به گوش همه برسانند، برنگردند تا "مسیر ایران" را فریاد بزنند، برنگردند تا ... این است رسم روزگار امروز ما.

آغاز عملیات؛ فتح برودپیک از مسیر ایران

برودپیک با ارتفاع ۸۰۵۱ متر در رشته کوه قراقرون در شمال شرقی پاکستان و در مرز با چین قرار دارد. برودپیک بخشی از رشته کوه‌های عظیم هیمالیا است که سه قله‌ی مجزا به ارتفاع‌های ۸۰۵۱ متر (قله اصلی)، ۸۰۱۶ متر (قله مرکزی) و ۷۵۵۰ متر (قله شمالی) دارد و فتح آن ممکن است تا ۶ هفته طول بکشد.

کمپ پایگاهی این رشته کوه در ارتفاع ۵۰۰۰ متری است و کمپ‌های میانی در ارتفاعات ۶۲۰۰ متر، ۶۸۰۰ متر و ۷۳۰۰ متر واقع شده‌اند که معمولا برای صعود به قله به ۶ تا ۹ هفته زمان نیاز است. گروه پنج نفره ایرانی در حالی به فکر گشایش "مسیر ایران" به برودپیک است که تنها پشتیبانشان همتشان است و تنها یاورشان، اراده‌ خود.

اما آیدین بزرگی قبل از سفر درد دل نامه‌ای می‌نویسد و از رفیقش می‌خواهد پس از اعزام آن را منتشر کند. آیدین می‌نویسد: " این ماییم، دوباره اینجاییم. با هم هستیم ولی تنهاییم. اینجاییم نه از برای خودخواهی، نه از برای خودنمایی، اینجاییم از سر عشق، اینجاییم از سر شور، از سر غرور. اینجاییم از برای رشد، از برای اوج، از سر جنون، اینجاییم برای پایان، پایان یک آغاز، پایانی که آغازی بلند پروازانه تر را نوید دهد."

تیم اعزامی به پاکستان

انگار آیدین از آخر قصه خبر دارد: " اینجاییم برای پایان، پایان یک آغاز"

بر کوهنوردان ایران در برودپیک چه گذشت؟

۲ تیر ۹۲، در مسیر کمپ اصلی

تیم در مسیر کمپ اصلی قله برودپیک مستقر شده و حرکت خود را به سمت کمپ اصلی برودپیک آغاز می‌کند. تنها سه روز تا رسیدن به کمپ اصلی قله فاصله است.

۱۵ تیر ۹۲، رسیدن به ارتفاع ۶۶۰۰ متری

تیم موفق به برپایی چادر خود در ارتفاع ۶۶۰۰ متری شده است. در آخرین تماس برنامه بعدی شناسایی مسیر و تلاش جهت هم هوایی تا ارتفاع ۷۱۰۰ عنوان شده است. حال کلیۀ اعضای تیم خوب گزارش شده است.

۲۱ تیر ۹۲، استقرار در کمپ اصلی

تیم گشایش "مسیر ایران"، در کمپ اصلی مستقر است. با توجه به پایان دورۀ هم هوایی و پیش‌بینی جبهۀ هوای خوب چند روزه در منطقۀ یخچال بالتورو توسط سایتهای معتبر و تیمهای حاضر در منطقه، تیم تلاش نهایی خود را جهت صعود به قله و گشایش مسیر "ایران" در جبهۀ جنوب غربی آغاز می کند.

در زمانبندی، روز یکشنبه ۲۳ تیر ماه روز تلاش جهت حملۀ نهایی به قله در ۲ کردۀ ۳ و ۲ نفره تعیین شده است.

۲۵ تیر ۹۲، رویایی که به حقیقت پیوست، گشایش "مسیر ایران"

پرچم ایران بر دوازدهمین قله مرتفع جهان برافراشته می‌شود. رویای گشایش " مسیر ایران" بر فراز برودپیک محقق می‌شود. آیدین بزرگی، مجتبی جراحی و پویا کیوان سه نفری هستند که قله را از مسیر ایران فتح می‌کنند.

باشگاه آرش اینچنین گزارش می‌دهد: " تیم هیمالیا نوردان باشگاه کوه نوردان آرش پس از سه تلاش در سالهای ۹۰،۸۸ و ۹۲ موفق به گشایش مسیر"ایران" در جبهۀ جنوب غرب قلۀ برودپیک شد.

اعضای تیم پس از تلاشی سخت مقارن عصر امروز موفق به صعود قله شدند. اشک شادی بر گونه های همۀ دوستداران این تیم نشست. به امید بازگشتی ایمن برای تمامی اعضای تیم.

۲۷ تیر ۹۲، تیم مسیر بازگشت را گم می‌کند

محل تقریبی مفقود شدن کوهنوردها

تیم سه نفره در بازگشت از قله مسیر را گم می‌کند و دچار مشکل می‌شود. در ساعت ۷ و ۵۵ دقیقه بعد از ظهر، آیدین بزرگی از نزدیکی گردنه برودپیک با کیومرث بابازاده تماس گرفت و گفت که چادرشان پاره شده، حال یکی از اعضای تیم هم خراب است و نیاز به آب و غذا و کمک برای پایین آمدن دارند.

بابازاده به آیدین گفته که امروز تمام تلاش ها برای رساندن کمک به تیم صورت گرفته و مقداری آب و غذا هم به کمپ سوم رسانده شده است. همچنین به آیدین گفته است که مختصات جی پی اس محل استقرار خود را پیامک کند و حداکثر مقاومت خود را بکنند تا فردا نیروی کمکی به آنها برسد. بابازاده درخواست دارد که دوستان، تلفن او را اشغال نکنند تا آیدین در تماس گرفتن دچار مشکل نشود.

۲۸ تیر ۹۲، وضعیت بحرانی می‌شود، تلاش گروه های سوئیسی و آمریکایی برای یافتن تیم

پس از گفتگوهایی که با کوه نوردان سوییسی و آمریکایی و نمایندگان شرکت ATP انجام شد، یک فراخوان برای کمک به تیم ایرانی برودپیک داده شد. (توضیح این که به باربران ارتفاع، در ازای مشارکت در کار جستجو و نجات، قول پاداش مالی خوب داده شده است).

- ساعت ۶ صبح: آیدین تماس گرفت و گفت مانند سابق زمینگیر شده و قادر به حرکت نیستند.

- ساعت ۸ صبح: دو نفر باربر پاکستانی که نیمه شب از کمپ برای امداد حرکت کرده بودند در منطقه ای بالاتر از کمپ سوم در حال تراورس به طرف گردنه برودپیک (محدوده حضور تیم) مشاهده شدند.

- ساعت ۹ صبح: یک تیم دو نفره از کوهنوردان سوئیسی که نیمه شب از کمپ اصلی "کی ۲" برای امداد حرکت کرده بودند نزدیک به کمپ ۱ رسیده و اعلام کردند که قصد ادامه صعود دارند.

- ساعت ۹:۳۰ : سرپرست تیم سوئیسی اعلام کرد که تیمهای دیگری نیز تشکیل شده و قصد دارند به دنبال تیم نخست به بالا صعود کنند.

- ساعت ۱۰ صبح: آیدین مجددا تماس گرفت و وضعیت شان را بحرانی اعلام کرد.

- ساعت ۱ بعد از ظهر: در تماسی که با کمپ اصلی برودپیک برقرار شد مشخص شد که باربرهای ارتفاع پس از تلاشی ناموفق برای رسیدن به گردنه، متاسفانه به کمپ سوم مراجعت کرده اند. همچنین تیم سوئیسی در تلاش برای رسیدن به کمپ دوم است.

- ساعت ۱:۳۰ : تلاش می شود امروز افراد دیگری که در منطقه هستند برای امداد رسانی به سمت گردنه صعود کنند.

بعد از ظهر ۲۸ تیر ۹۲، قطع ارتباط با تیم

محل تقریبی مفقود شدن کوهنوردها

در ساعت ۱۶:۴۵ رامین شجاعی (یکی از اعضای تیم در کمپ ۳) برای کنترل و تشکیل گروه های امدادی خود را از کمپ ۳ به کمپ اصلی رسانده و تماس های لازم با شرکت ATP و کوه نوردان مستقر در کمپ های اصلی برودپیک و K۲ گرفته می‌شود.

امشب دو نفر باربر ارتفاع که در کمپ ۳ مستقر هستند سعی می کنند در تلاشی مجدد خود را تا ساعت ۷ صبح به گردنه برسانند که وقت کافی برای تجسس داشته باشند.

کوه نوردان سوئیسی که در کمپ ۲ مستقر هستند با لوازم و تجهیزات بعدی خود را به گردنه می رسانند. تیم های دیگر نیز در حال تشکیل است. تماس دائم بین کمپ اصلی برودپیک و ستاد تهران بر قرار است و تا این ساعت ( ۲۲:۰۰ ) از طرف آیدین تماسی گرفته نشده.

۲۹ تیر ۹۲، وضعیت گروه وخیم می‌شود

در حدود ساعت ۱۳:۳۰ دو مرحله تماس تلفنی با آیدین بزرگی برقرار شد. آنچه از صحبت های نامنظم و پراکنده وی به نظر می رسد این است که وضعیت نامناسب جسمانی و مشکلات ناشی از اقامت طولانی در ارتفاع بر آنها غلبه کرده و متاسفانه مکالمه ای که کمک به یافتن نامبردگان و یا اطلاع از وضعیت جسمانی همراهان وی (پویا کیوان و مجتبی جراهی) باشد امکان پذیر نشده است. بلافاصله موارد به رامین شجاعی در بیس کمپ برودپیک منتقل شد و وی در تلاش برای اعزام تیم دیگری به کمپ های بالاتر است.

ساعت ۱۹.۳۰ آیدین زنگ زد و تقاضای کمک کرد. تغییر محل داده و ارتفاع را ۳۵۰۰ متر اعلام کرده که به نظر اشتباه است چرا که رسیدن او به این ارتفاع غیر ممکن است. اما سایر مشخصات با عکسها و نقشه های منطقه مطابقت دارد. به نظر می‌رسد همان مسیر را که اشتباه پایین رفته بودند و دوباره بالا برگشته اند به تنهایی دارد پایین می‌رود و به بالای سر یک دیواره مهیب رسیده.

اقدامات پس از تماس:

- سعی می‌شود از طریق موبایل آیدین مشخصات جغرافیایی جی پی اس به وسیله مقامات دولتی پیدا شود.

- هلی کوپتری که بتواند کوه نوردان را از بیس کمپ کی دو به بیس کمپ برود پیک حمل کند آماده پرواز است.

- رامین در حال مذاکره با کوه نوردان حاضر در منطقه است که هر کسی که کمک کند کلیه هزینه های آن به انضمام پاداش قابل توجه پرداخت می شود.

 

۳۰ تیر ۹۲، توماس لامل به کمک تیم جستجو می‌رود

 از ساعت ۱۹.۳۰ دیروز تماسی از آیدین گرفته نشده. هنوز نتوانسته ایم مشخصات جغرافیایی تلفنهای دیروز را بدست آوریم. در همین ساعت ۸.۲۵ صبح Thomas Lammle کوه نورد و راهنمای معروف آلمانی توسط هلی کوپتر در کمپ اصلی برودپیک پیاده می‌شود. در برودپیک هلی کوپتر فقط در محدوده بیس کمپ توان نشست و برخواست دارد. رامین اعلام کرده توماس را شاید بتواند به همراه چند کوه نورد دیگر در همین ساعت به بالا اعزام کند.

هلی کوپتر در چند پرواز تا حد ممکن از منطقه حادثه عکاسی کرده است، توماس در این پرواز ها حضور داشته است. در این لحظه هلی کوپتر به کمپ اصلی برگشته است و رامین شجاعی با کمک برهمنی و چند نفر دیگر در حال بررسی عکس ها هستند. هنوز ارتباط عزیز و افشین با دو نفر پاکستانی که روز قبل روی گردنه رفته بودند برقرار نشده است.


وقایع روز:

- آیدین هنوز تماسی نگرفته است.

- توماس آخرین عکس های گرفته شده را به سفارت آلمان در اسلام آباد برده است تا با کمک کوه نوردان آلمانی و امکانات موجود در سفارت آن ها را تجزیه و تحلیل کرده و نظر خود را ارائه دهد.

- افشین سعدی در حال حاضر در کمپ ۳ برودپیک با آب و غذا مستقر است.

- رامین شجاعی در کمپ اصلی K۲ مشغول مذاکره با کوه نوردان خارجی است.

- با بدست آوردن GPS تلفن ماهواره ای مشخص شد که تیم گردنه مابین قله اصلی و فرعی را با گردنه اصلی بین کمپ سوم و قله فرعی اشتباه گرفته و خود را در موقعیت خطرناکی قرار داده است.

۳۱ تیر ۹۲، منصرف شدن برخی کوه نوردان خارجی از کمک

آیدین از ساعت ۱۹:۳۰ روز شنبه ۲۹ تیر ۹۲ دیگر تماسی نگرفته ، شرکت ATP جهت پرواز بالگرد در آمادگی کامل است. کوهنوردان خارجی مستقر در کمپ اصلی برودپیک و K۲ بعد از دیدن محل آخرین اسکان بچه ها که از تلفن ماهواره ای آنها به دست آمده به علت دشواری مسیر،امداد را خارج از توان خود برآورد کرده و نمی توانند همکاری کنند.

 

اول مرداد ۹۲، خالی شدن بیس کمپ از تیم های جستجوی خارجی

تماس تلفنی برقرار نشده. فردا بیس کمپ برودپیک از تیم های خارجی تخلیه میشود و فقط رامین با چند خدمه باقی می ماند. در K۲ کوه نوردان عازم آخرین تلاشهای خود شده اند و حاضر به امداد رسانی در برودپیک نشده اند. در تمام روز تماس با شرکت ATP برقرار بود و چند باربر و دو فروند هلی کوپتر آماده عملیات هستند. (باربران قادر به انجام کار فنی در ارتفاع بیش از ۷۰۰۰ متر نیستند)

نظرات دنیس اوربکو و سیمونه مورو پس از بی نتیجه ماندن جستجوها: " می خواهم محل بیواک را در عکس پیوست نشان دهم، تیم ۵ روز است که آنجا است و تمامی تیمهای امداد شامل باربرهای ارتفاع پاکستانی نتوانستند آنها را پیدا کنند ما از هلی کوپتر برای عکس برداری استفاده کردیم ولی نتوانستیم آنها را در عکسهایی که با هلی کوپتر گرفته شده، پیدا کنیم و از شنبه عصر تماسی نیز از آنها نداشته ایم."

بعد از ظهر اول مرداد ۹۲، "کارشناسان می‌گویند آنها نمی‌توانند زنده باشند"

جستجوگران در قله‌ برودپیک هیمالیا دیگر شانسی برای بازگشت سه کوهنورد ایرانی قائل نیستند، می‌گویند آنها نمی‌توانند پس از شش روز زنده باشند؛ کوهنوردانی که برای برافراشتن پرچم ایران و باز کردن مسیری با نام " مسیر ایران" به دوازدهمین قله مرتفع جهان صعود کردند اما بازگشتی نافرجام داشتند.

بزرگی، جلالی و کیوان موفق شدند با راهگشایی مسیری جدید به نام ایران، پرچم ایران را بر فراز دوازدهمین قله‌ی مرتفع دنیا برافراشته کنند اما در کوهستان با عظمت و شاید هم بی رحم هیمالیا گرفتار شدند. حالا هم پس از شش روز جستجوگران قطع امید کرده‌اند و دیگر شانسی برای زنده ماندن پسران کوهستان قائل نیستند.

مسوول باشگاه کوه نوردی آرش که به پاکستان سفر کرده، تلاش های صورت گرفته برای نجات سه کوه نورد ایرانی را؛ بی نتیجه عنوان می‌کند.

همایون بختیاری که در پاکستان به سر می‌برد به خبرنگار ایسنا می‌گوید: تمام کارهای لازم برای یافتن این عزیزان انجام شد اما متاسفانه به نتیجه نرسید. هم‌اکنون در منطقه حضور دارم و در صحبتی که با توماس لامل بهترین کوهنورد به زعم بسیاری از کارشناسان داشتم متاسفانه اعلام کرد از نظر آنها این کوهنوردان به صورت قطعی جانشان را از دست داده‌اند. به نظر لامل این سه کوهنورد در فاصله‌ ۵۰۰ متری پایین‌تر از قله یعنی حدود ارتفاع ۷۵۰۰ تا ۷۷۰۰ متری هستند که هنگام پایین آمدن از قله مسیر را اشتباه رفته و دچار این حادثه شده‌اند.

بختیاری ادامه می‌دهد: این سه کوهنورد مسیر جدیدی را به نام خود و ایران ثبت کردند و پرچم ایران بر فراز قله نمایان است اما هنگام بازگشت دچار این حادثه شدند. باشگاه آرش تمام تلاش خود را برای یافتن این عزیزان و حتی یافتن اجساد آنها انجام داد اما دیگر نمی‌شود کاری انجام داد. لامل به ما توصیه کرد که هیچ عملیات امدادی دیگری برای یافتن این کوهنوردان و حتی پایین آوردن اجساد آنها انجام نشود؛ چرا که آنها در جایی هستند که کمک‌رسانی برای پایین آوردن اجسادشان هم خطرناک است. هلیکوپترها تا ارتفاع ۸ هزار متری هم بالا رفتند که این واقعا کار خطرناکی است؛ چرا که هلیکوپتر نباید این‌قدر اوج بگیرد. شش روز کامل را برای پیدا کردن این عزیزان تلاش کرده‌ایم اما متاسفانه نتیجه نداد.

و در آخر باز به درد دل نامه‌ی آیدین بزرگی می‌رسیم: "اینجاییم برای پایان، پایان یک آغاز ... می‌خواهیم مال خودمان باشد، راه خودمان باشد، مسیر خودمان باشد، طناب خودمان باشد، از نفس و عرق خودمان باشد. می خواهیم توانستن را معنی کنیم، می خواهیم تغییر را زندگی کنیم"

مجتبی، پویا و آیدین برنگشته اند. چشم ها به انتظار معجزه نشسته اند اما روزهای سپری شده امید را در قلبمان قفل کرده اند. "پسران کوهستان" مسیر ایران را به برودپیک باز کرده اند. این یک آغاز است برای "مسیر ایران" اما یک پایان غرورانگیز برای مجتبی، پویا و آیدین ... حالا این راه خودشان است، مسیر خودشان است و از طناب خودشان، از نفس و عرق خودشان، اما " پسران کوهستان" هنوز برنگشته اند.

منبع: خبرگزاری کوه نیوز - 2 مرداد ماه 1392 - با سپاس فراوان - گروه کوه نوردی کلکچال - www.kolakchal.ir

وضعیت مبهم کوه نوردان ایرانی در پاکستان

"منظور حسین"، رئیس "باشگاه کوه نوردی آلپن" پاکستان اعلام کرد: عملیات جستجو و نجات سه کوه نورد ایرانی؛ که در ارتفاعات شمال پاکستان ناپدید شدند بودند، متوقف شده است. وی با اعلام توقف عملیات نجات به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: این سه کوه نورد توانسته بودند؛ به قله برودپیک صعود کنند.

 

این عکس، از بیس کمپ برودپیک گرفته شده است

عکس از: جناب آقای کامبیز بختیاری (برای بزرگ نمایی تصویر، کلیک نمایید)

این در حالی است که سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت تیم برودپیک در تهران، به BBC فارسی گفت: عملیات جستجو از طرف باشگاه کوه نوردان آرش همچنان ادامه دارد. بر اساس گزارش سایت تیم کوه نوردان باشگاه آرش، آخرین تماس تلفنی در ساعت ۱۹:۳۰ روز شنبه ۲۹ تیر گرفته شده است.

 

اما بر اساس اطلاعاتی که از GPS و تلفن ماهواره‌ای به دست آمده، تیم کوه نوردی؛ گردنه بین قله اصلی و فرعی را با گردنه اصلی بین کمپ سوم و قله فرعی اشتباه گرفته و در موقعیت خطرناکی، قرار دارد.  همچنین به گزارش این وب سایت، عکس‌های گرفته شده از هلیکوپتر برای بررسی به سفارت آلمان در اسلام‌آباد فرستاده شده؛ تا توسط کوه نوردان آلمانی بررسی شود.

 

"آیدین بزرگی"، "پویا کیوان" و "مجتبی جراحی" سه کوه نورد مفقود شده هستند که روز سه شنبه ۲۵ تیر موفق شدند قله ۸۰۴۷ متری برودپیک را فتح کنند. رئیس "باشگاه کوه نوردی آلپن" پاکستان گفت: این کوه نوردان، در تماس روز ‌سه‌شنبه خود اعلام کردند که به شدت خسته هستند و مواد غذایی آن ها در حال اتمام است.

 

"منظور حسین" گفت: تیم امداد نتوانسته این افراد را پیدا کند و هلیکوپتری که برای جستجو فرستاده شده بود، امروز فراخوانده شد. رئیس "باشگاه کوه نوری آلپن" اضافه کرد: آخرین تماس این کوه نوردان با تلفن ماهواره‌ای در روز شنبه بوده است. تیم پنج نفره آرش، مسیر جدیدی را برای رسیدن به قله برودپیک انتخاب کرد؛ که مسیر "ایران" نام گرفته است. برودپیک یا K3 در رشته کوه های قراقروم پاکستان واقع است و دوازدهمین نقطه مرتفع زمین؛ به حساب می‌آید.

منبع تصویر نخست: عکس ارسالی توسط دوست ارجمند؛جناب آقای کامبیز بختیاری

منبع: خبرگزاری BBC فارسی - 30 تیر ماه 1392 - با سپاس فراوان - گروه کوه نوردی کلکچال - www.kolakchal.ir

متاسفانه حتی دریافت نشانه هایی از کوه نوردان نیز؛ منجر به یافتنشان نشده است !

"تقی صادقی" رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسلام آباد و نماینده سفیر كشورمان در منطقه حوشه در ایالت گلگیت -بلتستان در شمال پاكستان؛ عصر امروز یكشنبه در گفتگو با خبرنگار ایرنا افزود: تاكنون هیچ خبری از وضعیت دو كوه نورد دیگر ایرانی بدست نیامده و هم اكنون تیم كارشناسی توانستند با ردیابی دستگاه GPS سومین كوه نورد كشورمان، نقطه دقیق وی را شناسایی كنند.

 

(برای بزرگ نمایی تصویر؛ کلیک نمایید)

"صادقی" خاطر نشان كرد: در ادامه تلاش های تیم های امدادی برای نجات كوه نوردان مفقود شده كشورمان، یك فروند بالگرد با پرواز بر ارتفاعات قله پرودپیك اقدام به عكسبرداری كرد. وی تاكید كرد: تصاویر گرفته شده هم اكنون در حال بررسی و آنالیز هستند. "تقی صادقی" گفت: خوشبختانه كارشناسان فنی توانستند با استفاده از سیستم ردیاب دستگاه GPS سومین كوه نورد ایرانی كه در نقطه نامعلومی از این قله گرفتار شده را؛ شناسایی كنند.

  

وی ادامه داد: ما توانستیم پس از معلوم شدن نقطه مورد نظر، با استفاده از سیستم مغناطیسی نقطه سنج و اینترنت، مختصات جغرافیایی كامل محل قرار داشتن GPS كوه نورد كشورمان را نیز شناسایی كنیم. نماینده سفیر كشورمان افزود: تلاش می شود بالگرد به محل مورد نظر اعزام شود و اگر شرایط جوی در ارتفاعات بالا، مساعد نبود مجبور می شویم تیم امداد متشكل از یك كوه نورد آلمانی، پاكستانی و ایرانی را به آن نقطه اعزام كنیم.

 

وی گفت: در جلسه ای كه قرار است تا لحظاتی دیگر با كوه نورد آلمانی برگزار شود، دستور كار بعدی برای رسیدن به كوه نورد شناسایی شده ایرانی، انتقال وی به كمپ و تلاش برای پیدا كردن دو كوه نورد دیگر كشورمان مورد بررسی قرار می گیرد. "تقی صادقی" تاكید كرد: با دسترسی به علائم كاملی از محل سومین كوه نورد، امیدوار هستیم دو كوه نورد ایرانی دیگر نیز در همان اطراف باشند.

این عکس، از  زیر قله برودپیک گرفته شده است

عکس از: جناب آقای کامبیز بختیاری (برای بزرگ نمایی تصویر، کلیک نمایید)

وی گفت: مقامات دولت ایالتی و مسوولان محلی در منطقه حوشه، همكاری بسیار خوبی با وی به ویژه با تیم های كوه نوردی و اعضای تیم امداد و نجات دارند. "قله پرودپیك" پاكستان با ارتفاع ۸۰۴۷ متر در منطقه حوشه در 5 كیلومتری شهر اسكاردو از شهرهای ایالت گلگیت – بلتستان در شمال این كشور قرار دارد. تیم های كوه نوردی برای رسیدن به این قله باید از منطقه حوشه تا قله ۲۴ ساعت پیاده بروند.

منبع تصویر آخر: عکس ارسالی توسط دوست ارجمند؛جناب آقای کامبیز بختیاری

منبع: خبرگزاری کوه نیوز - 30 تیر ماه 1392 - با سپاس فراوان - گروه کوه نوردی کلکچال - www.kolakchal.ir

گزارش توماس لامل از پایان تلاش ها و امیدها در برودپیک

آقای Thomas Lammle راهنما و عضو ستاد امداد و نجات فدراسیون کوه نوردی آلمان که امروز با دو پرواز مسیر صعود و فرود کوه نوردان "باشگاه آرش" را به طور هوایی بررسی کرد، گزارش خود را به شرکت ATP داده و شرکت نامه زیر را به "آقای همایون بختیاری" دبیر "باشگاه کوه نوردان آرش" ایمیل کرده:

Dear Hamoyoun, Assalam-o-Alaikum

We are sad to submit the following information for your kind knowledge:

Upon your request and constant efforts the German mountain guide Mr. Thomas Lammle undertook a search mission by helicopter this morning. They have flown to the maximum possible altitude and have taken pictures of spots where there was possibility of seeing the Iranian climbers on Broad Peak. Unfortunately they have found no clue at any possible spot. As a professional mountain guide Mr. Thomas Lammle reached the conclusion that it is useless to undertake any further mission to save the lives of missing Iranian mountaineers.

Two high altitude guides of ATP: Asghar and Sarwar have come back to the base camp too. They have searched the whole route thoroughly and they found nothing on way to the summit of Broad Peak. They have also brought pictures with them.

With regret we conclude that the three Iranian mountaineers have lost the precious lives. We left no stone upturned to save the precious lives of our brothers but Allah Almighty had fixed the death of our beloved brothers on the heights of Karakorams !! They loved mountains and they scarified their lives in fulfillment of reaching heights of their beloved.

It is a great loss for the mountaineering community in General and the families and people of Iran in particular. We equally share the grief and offer our condolence to the bereaved families. May Allah Almighty rest the departed souls in the eternal peace and grant courage to the families and friends to bear the irreparable loss. Aamin !! 

همایون عزیز، سلام علیکم

ما بسیار متاسفیم که جهت آگاهی شما اطلاعات زیر را ارائه می نماییم:

پیرو درخواست و تلاش راسخ شما، راهنمای کوهستان آلمانی "آقای توماس لامل" صبح امروز ماموریت جستجو با هلی کوپتر را بر عهده گرفتند. آنان تا حداکثر ارتفاع ممکن پرواز کردند و از مکان هایی که در آن ها احتمال دیدن کوهنوردان ایرانی در برودپیک بود، عکس برداری کردند. متاسفانه آن ها هیچ نشانی در نقاط محتمل نیافتند. آقای توماس لامل به عنوان یک راهنمای کوهستان حرفه ای، به این نتیجه گیری رسید که تلاش های آتی برای زنده نگه داشتن کوهنوردان ایرانی گم شده بی فایده خواهد بود.

دو راهنمای ارتفاع پاکستانی شرکت ATP: اصغر و سرور نیز به بیس کمپ بازگشته اند. آن ها تمام مسیر را کاملا جستجو کرده اند و در مسیر قله برودپیک چیزی نیافته اند. آن ها همچنین عکس هایی از مسیر خود آورده اند.

با کمال تاسف ما متقاعد شدیم که سه کوهنورد ایرانی حیات با ارزش خود را از دست داده اند. ما نتوانستیم تلاشی جهت حفظ جان برادران عزیزمان انجام دهیم، تقدیر خداوند متعال بر مرگ برادران عزیزمان در ارتفاعات قراقروم بوده است. آنان عاشق کوهستان بودند و زندگی خود را بر سر راه رسیدن به اوج علاقه مندی هایشان گذاشتند.

این رویداد، ضایعه بزرگی برای جامعه کوه نوردی به طور عام و برای خانواده های این عزیزان و مردم ایران به طور خاص می باشد. ما در غم و اندوه شریک هستیم و مراتب تسلیت مان را به خانواده های داغدیده اعلام می کنیم. خداوند قادر روح درگذشته گان را در آرامش ابدی محفوظ بدارد و به خانواده ها و دوستانشان شجاعت تحمل این فقدان جبران ناپذیر را عطا بفرماید. آمین

نیکنام کریم - مدیر عامل ادونچر تورز پاکستان  - ATP

منبع: خبرگزاری کوه نیوز - 31 تیر ماه 1392 - با سپاس فراوان - گروه کوه نوردی کلکچال - www.kolakchal.ir